غم بسیار دل بیمار من و این قصه ی تکرار در این تکرار همین یک بار مرا به حال خود مگذار من اعدامی تو طناب دار یار ای یار شب طوفانی غم طولانی سفری از سر اجبار چه هراسی چه تقاصی چه بگویم گذشته کار از کار من و اصرار تو و انکار یار ای یار عاشق شو شده برای یک شب عاشق شو شده به حد یک تب دیوانه پر از تو شد پیمانه لب تا لب عاشق شو شده برای یک شب عاشق شو شده به حد یک تب دیوانه پر از تو شد پیمانه لب تا لب شدم اسیر خزان به من نفس برسان بریده ام بدون تو من از زمین و زمان رسیده نامه ی آه دلم به گوش جهان اسیر و بنده ی خیشم مرا ز من برهان عاشق شو شده برای یک شب عاشق شو شده به حد یک تب دیوانه پر از تو شد پیمانه لب تا لب عاشق شو شده برای یک شب عاشق شو شده به حد یک تب دیوانه پر از تو شد پیمانه لب تا لب