باز دوباره با نگاهت… این دل من زیرو رو شد… باز سر کلاس قلبم درس عاشقی شروع شد.. دل دوباره زیرو رو شد… با تموم سادگی تو حرفتو داری میگی تو…. میگی عاشقت میمونم… میگم عشق آخری تو…. حرفتو داری میگی تو…. میدونی حالم این روزا بدتر از همست…. آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شکست… قول بده که تو از پیشم نری… واسه من دیگه عاشقی جاده ی یک طرفست… میمیرم بری آخرین دفعست… پرواز تو قفس شدم بی نفس شدم… دیگه تنها شدم توی دنیا بدون خودم… راستشو بگو این یه بازیه…. نکنه همه حرفای تو مثه حرف همه… صحنه سازیه این یه بازیه خودخواهم٭ —————- https://www.namasha.com/playlist/QBgAYsrt8n7zqtaf
خودتی که میتونی به خودت کمک کنی https://www.namasha.com/playlist/QBgAYsrt8n7zqtaf
برای حمایت از ادامهی تولید ویدیوهای آموزشی ما، DVDهای آموزشی هر سرفصل را سفارش دهید تا برای شما به هرجای دنیا که هستید ارسال شود. www.nimafereidooni.com 982122952820+ آموزش آکادمیک سازهای ایرانی و جهانی، آواز و ارف کودکان 989123108740+ آموزش آنلاین موسیقی . آموزش موسیقی با Skype نشانی: تهران، ریحانی جنوبی خیابان ابوالحسنی شماره ۱۸ واحد ۳ استودیو و شرکت موسیقی (تهیه تولید تکثیر آثار صوتی) آوای همنواز
برای تهیه پکیج آموزشی صفر تاصد کیبورد و سوالات پیش آمده در مورد یادگیری لطفا لینک زیر روبادقت مطالعه کنید http://zil.ink/kavehsoltani
ویدیو آهنگ اگر دنیا به پایان می رسی از JP Saxe (ویدئو آکوستیک) از کانال chhepassa
رشت – موسیقی سنتی در همایش روز جهانی صنایع دستی در رشت اجرا شد.
روزی پسری خوش چهره در یکی از شهرها در حال چت کردن با یک دختر بود، پس از گذشت دو ماه، پسر علاقه بسیاری نسبت به دختر پیدا کرد، اما دختر به او گفت: «میخواهم رازی را به تو بگویم.» پسر گفت: «گوش میکنم.» دختر گفت: «من میخواستم همان اول این مسئله را با تو در میان بگذارم، اما نمیدانم چرا همان اول نگفتم، راستش را بخواهی من از همان کودکی فلج بودم و هیچوقت آنطور که باید خوش قیافه نبودم، بابت این دو ماه واقعا از تو عذر میخواهم.» پسر گفت: «مشکلی نیست.» دختر پرسید: «یعنی تو الان ناراحت نیستی؟» پسر گفت: «ناراحت از این نیستم که دختری که تمام اخلاقیاتش با من میخواند فلج است، از این ناراحتم که چرا همان اول با من روراست نبودی، اما مشکلی نیست من باز هم تو را میخواهم و عاشقانه دوستت دارم.» دختر با تعجب گفت: «یعنی تو هنوز میخواهی با من ازدواج کنی؟» پسر در کمال آرامش و با لبخندی که پشت تلفن داشت گفت: «آره عشق من.» دختر پرسید: «مطمئنی دیوید؟» پسر گفت: «آره و همین امروز هم میخواهم تو را ببینم.» ————– ادامش فردا خخخخ شایدم امشب نمیدونم
ویدیو تک نوازی گیتار الکترونیک تو پر به سبک راک از کانال 音楽協会会長
ویدیو آهنگ Item از Stray Kids ورژن بیکلام از کانال Purple Berry لایک و کامنت فراموش نشه :)))
صدا همون صدا بود؛ صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنایی! صدات میاد اما خودت کجایی؟ وا بکنیم پنجره ها رو یا نه؟ تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟ بهار اومد لباس نو تنم کرد… تازه تر از فصلِ شکفتنم کرد! بهار اومد با یه بغل جوونه؛ عیدو آورد از تو کوچه تو خونه… حیاط ما یه غربیل، باغچه ی ما یه گلدون! خونه ما همیشه منتظر یه مهمون! بهار بهار یه مهمون قدیمی… یه آشنای ساده و صمیمی! یه آشنا که مثل قصهها بود؛ خواب و خیال همه بچهها بود آخ که چه زود قلک عیدیهامون وقتی شکست؛ باهاش شکست دلامون! بهار اومد برف ها رو نقطه چین کرد… خنده به دلمردگی زمین کرد! چقدر دلم فصل بهارو دوست داشت… وا شدن پنجره ها رو دوست داشت بهار اومد پنجره ها رو وا کرد! منو با حسی دیگه آشنا کرد… یه حرف یه حرف؛ حرف های من کتاب شد! حیف که همش سوال بی جواب شد… دروغ نگم هنوز دلم جوون بود که صبح تا شب دنبال آب و نون بود!